اشکها و سیگارها

My pain is my sanctuary

اشکها و سیگارها

My pain is my sanctuary

 

نشسته ام کنار اتاقم. 

زل زده ام به کتابها و سی دی های فیلم و آّهنگی که دو هفته ی تمام 

انتظار خواندن و دیدن و گوش کردنشان را می کشیدم. 

فکر می کردم امتحانها که تمام شود  

خیلی آسوده ام. 

اینها و همه هیچکدام دردی از من دوا نمی کند. 

این زندگی تاریخ مصرفش گذشته! 

 

---------------------------------------------------- 

پ.ن: stereotypical life...

 

ساعت ۱۱:۳۷ شب . 

نشستم پشت لپ تاپم 

دارم چت می کنم  

و وبگردی. 

در حالیکه هنوز ۴۰ صفحه از جزوه ام مونده 

و عملا از صفحاتی هم که خوندم چیزی یادم نمیاد. 

اضطراب دارم 

و از درسم فرار می کنم. 

نمیدونم چه مرگمه!!! 

 

-------------------------------------------- 

پ.ن: یه هفته بیشتره که دست به لپ تاپم نزده بودم!

 

متنفرم وقتی که هفته ها  

ناپدید می شوی 

و وقتی باز می گردی 

از عشق می گویی... 

از تو نخواستم که برگردی 

از تو نخواستم که معذرت بخواهی 

نمیدانم چرا... 

چرا؟ 

 

------------------------------------------------- 

پ.ن: چرا؟

   

confusion will be me my epitaph 

as i crawl on cracked and broken roud 

if we make it 

we can all sit back and laugh 

but i fear tomorrow i'll be crying

yes i fear 

tomorrow i'll be cryiiiiiig... 

 

------------------------------------------------------- 

پ.ن:قسمتی از آهنگ فوق العاده ی epitaph از گروه kingcrimson ! 

پ.ن: epitaph به معنای وفات نامه است. 

پ.ن: اگر این آهنگ را دانلود کردید زیاد گوش ندهید.

 

دنیا چه شاد است اینروزها 

و 

اینجا چه تاریک و غمزده است... 

عادلانه نیست! 

می خواستم با او راهم را پیدا کنم 

او را هم گمراه کردم! 

------------------------------------------------- 

پ.ن: فلانی زندگی این نیست!